اینروزها دیدنِ بچههایِ خردسالی که ساعتهایِ طولانی از وقتِ خود را صرفِ بازی با تَبلِت[۱]Tablet یا تلفنِ همراه یا چیزی شبیهِ آن میکنند عجیب نیست. خیلی از پدر و مادرها دغدغهٔ خاصی نسبت به این قضیه ندارند و چه بسا آنرا موهبتی برایِ خود و فرزندشان بدانند؛ با این استدلال که «بچه به شکلی بیخطر سرگرم میشود و تازه بعضی از این بازیها آموزنده هستند.» اما آیا واقعاً میتوان اینقدر آسودهخاطر بود؟
در این زمینه تحقیقاتِ زیادی انجام میشود، اما تا جایی که میدانم هنوز نتیجهٔ قطعی و جامعی وجود ندارد، چرا که این پدیده نسبتاً جدید است. در نتیجه این پرسشِ مهم هنوز به جایِ خود باقی است که «بازی بیش از حدِ خردسالان با اسباببازیهایِ الکترونیکی دارایِ صفحهٔ نمایشِ لمسی، چه تأثیراتی بر رشدِ ذهنی و جسمیِ آنها میگذارد؟». تا روزی که تحقیقاتِ علمی به نتیجهٔ قطعی برسند—بر فرض که چنین روزی فرا برسد—عقلِ سلیم حکم میکند که جانبِ احتیاط را رعایت کنیم و اینطور فرض کنیم که استفادهٔ بیش از حدِ بچهها از صفحههایِ لمسیِ نمایش، ممکن است موانعی برایِ کسبِ برخی مهارتهای مهم در آنها ایجاد کند. این احتیاط قطعاً بیمبنا نیست، چرا که اولاً به رشد و شکوفاییِ منحصر به فردِ هر یک از این کودکانِ عزیز مربوط میشود و ثانیاً علاوه بر مشاهداتِ ضدونقیضِ علمی، شواهدِ روایتی[۲]Anecdotal evidence و مشاهداتِ حرفهای و تخصصیِ متعددی نیز وجود دارند که به ما میگویند بابِ احتیاط را باید باز گذاشت.
یکی از این شواهدِ روایتی-حرفهای این است که انگشتانِ دستِ کودکانی که زیاد با صفحههایِ نمایش بازی میکنند ضعیف و بیظرافت باقی میمانند و چه بسا آنها را در کارهایی نظیرِ گرفتنِ مداد در دست و نوشتن دچارِ مشکل کنند. یک کارشناسِ بریتانیایی میگوید «در مدارسِ ما، روزبهروز به تعدادِ نوآموزانی که نمیتوانند مداد به دست بگیرند افزوده میشود. دستِ آنها اساساً مهارت و چابکیِ لازم را ندارد.» برایِ گرفتنِ مداد در دست و لغزاندنِ آن با سرعتِ مناسب رویِکاغذ، کودک باید دارایِ حداقلی از کنترل و مهارت در عضلاتِ ظریفِ انگشتانش باشد. برایِ کسبِ این مهارت لازم است که در سنینِ خردسالی فرصتهایِ کافی و متنوعی به او داده شود. میتوان تبلتی را در اختیارِ یک خردسال قرار داد و او را ساعتها سرگرم کرد، اما آنچه ذهن و دستِ او را تربیت میکند تنوعِ حرکتی و تجربه است؛ از آن نوع که در فعالیتهایی نظیرِ چیدن، ساختن، بریدن، چسباندن، کشیدن، هل دادن و غیره وجود دارد. بدونِ اینها، کودک ممکن است مهارتِ اولیهٔ لازم برایِ گرفتنِ صحیحِ مداد در دست و لغزاندنِ آن روی کاغذ را به دست نیاورد.
ممکن است بگویید زمانه عوض شده، چه اهمیتی دارد که کودک نتواند درست بنویسد؛ در عوض میتواند به سرعت تایپ کند. حتی اگر این موضع را بپذیریم—که البته از نظر من قابلِ پذیرش نیست—باید توجه داشته باشیم که بابِ احتیاطی که عرض کردم فقط به مقولهٔ نوشتن با دست مربوط نمیشود و این صرفاً یک مثال بود. به نظرم واضح است که بازیِ بیش از حد با صفحههای لَمسی به این معناست که بچهها وقتِ کمتری را به سایرِ انواعِ بازیها و فعالیتها اختصاص خواهند داد. این درست که بازیهایِ الکترونیکی نوعی از مهارتها را در بچهها تقویت میکنند، اما آنها را از کسبِ انواعِ دیگر مهارتهایی که در اثرِ بازیهایِ دیگر شکل میگیرد باز خواهند داشت. بچهها در سنینِ پایین نیازمندِ کسبِ مجموعهٔ بسیار متنوعی از تجربهها و مهارتها هستند که از طریقِ بازیهایِ گوناگون و سروکله زدن با سایرِ بچهها و بزرگسالان کسب میشود. بنابراین شاید گزاف نباشد اگر بگوییم محروم کردنِ آنها از این تنوعِ رفتاری—آنهم نه به واسطهٔ فقر یا اجبار، بلکه از سرِ رفاه و راحتطلبی—تلفیقی از سادهانگاری، بیاحتیاطی و بیمسئولیتی است.