از «راویان حماسههای آلمانی در قرون وسطی» نوشتهٔ اووِه پورکسن[۱]Pörksen, U., 1971. Der Erzähler im mittelhochdeutschen Epos. Berlin: Schmidt 1971., Berlin.:
قصهگوی قرونوسطایی به شیوههای گوناگون سیر خطی داستانش را قطع میکند تا به ما بگوید در حال چه کاری است. او به ما کمک میکند که نگاهی جامع به آنچه گفته خواهد شد داشته باشیم، سعی میکند ما را نسبت به سیر داستان و سرنوشت شخصیتهای آن کنجکاو کند و اینجا و آنجا بر اهمیت برخی قسمتهای داستان تأکید میکند. [خوب دقت کنید، اینجا خیلی مهم است!] او برای اینکه داستانش باورپذیرتر به نظر برسد، به مشاهیر و شخصیتهای معتبر ارجاع میدهد و از آنها نقل قول میکند. گاهی خودش را وارد داستان میکند و بخشی از آن را نمایش میدهد و از اینکه معلممآب و موعظهگر به نظر برسد نمیترسد. او هر جا لازم بداند قهرمانانش را تحسین میکند، برایشان دل میسوزاند، با آنها همذاتپنداری میکند و به خاطر اشتباهاتشان آنها را سرزنش میکند.
هیچکدام از اینها در رُمان رخ نمیدهند. برای یافتن نمونهای قابل قیاس، میتوانیم سراغ یک «مقالهٔ علمی» برویم. نویسنده در آن از اهمیت مشکلی حل نشده میگوید، خلاصهای ارائه میدهد، روابط مهم بین عوامل مختلف را شرح میدهد، به نویسندگان معتبر دیگر ارجاع میدهد، و از سایر معلمان و همکارانش تشکر میکند.
Pörksen, U., 1971. Der Erzähler im mittelhochdeutschen Epos. Berlin: Schmidt 1971., Berlin. ↩