کموبیش موفق شدم مجموعهٔ آمریکایی سریال «خانهٔ پوشالی»[۱]House of Cards (2013–2018). 2013. Drama. Media Rights Capital (MRC), Netflix, Panic Pictures (II). را تماشا کنم. برخلاف نسخهٔ اصلی بریتانیایی که مجموعاً خوب بود؛ نسخهٔ آمریکایی نسبتاً خوب شروع میشود، در فصلهای میانی به میانمایگی قابل تحملی افت میکند، و در فصلهای آخر به شکل غیرقابلتحملی به درهٔ ضعف و بلاهت سقوط میکند.
این طور به نظر میرسد که در جابهجای این مجموعهٔ تلویزیونی آگهیهای تجاری (به خصوص مربوط به محصولات شرکت اپل) گنجانده شده است. به بهانههای واهی شخصیتهای داستان در حال استفاده از گوشیهای اپل دیده میشوند. در دفاتر کار لپتاپها و کامپیوترهای رومیزی اپل به چشم میخورند، آن هم به گونهای که لوگوی اپل معمولاً به شکلی واضح دیده میشود. به صورت ظاهراً «تصادفی» شخصیتهای مختلف سریال با تبلتهای اپل عکس ویرایش میکنند، تماس تصویری دارند، عکس گرفته شده را از طریق گوشی روی تلویزیون میاندازند، مدیریت تقویم و برنامههای شخصیشان را انجام میدهند، و سلفی و عکسهای خوشحال خانوادگی میگیرند. جایی نشان داده میشود که مادری با آرامش مشغول گفتگو با دوستش است در حالی که بچهٔ خردسال او روی مبل افتاده و با تبلت سرگرم شده است. برای چشمهای مسلح یا حتی نیمهمسلح، این دست موارد آن قدر زیاد هستند که واقعاً بعید است تصادفی باشند. نتیجه البته یکسان است. آنها چه تصادفی باشند و چه برنامهریزی شده «در چشم مخاطب فرو میروند.»
فضای سریال که در فصلهای نخست رنگ و بویی بدبینانه و باورکردنی نسبت به قدرت داشت، کم کم با برخی از کلیدیترین ارزشهای ایدئولوژیک طبقهٔ حاکم و پروپاگاندای جریان اصلی آمریکایی همساز میشود. این طور نشان داده میشود که شخصیت زن اول داستان که حتی از شوهرش نیز قدرتطلبتر است واقعاً به مدافع حقوق زنانِ آسیبدیده تبدیل شده است. آزادی ابراز هویت جنسی نه تنها نشان داده میشود (که در برنامههای جریان اصلی هالیوودی عادی است) بلکه به گونهای نمایش داده میشود که با شخصیت سیاسی قدرتمحور قهرمانان داستان همخوانی ندارد. به عنوان نمونه خُردداستانهای مربوط به رابطهٔ جنسی سهجانبه و همجنسگرایانهٔ قهرمانان داستان عاریتی به نظر میرسند. خُردداستان مربوط به تجاوز و سقط جنین عاریتی است و به آن شخصیت زن مکار و بدذات و قدرتطلب نمیچسبد. تلاش نویسندهها برای خاکستری نشان دادن شخصیتهای داستان نمیتواند ضعف آنها را در خلق داستانی که اجزاء آن با هم پیوستگی معنایی دارند بپوشاند. در نتیجه آن چه باقی میماند آگهیهای گنجانده شده، ژستها و شعارهای ایدئولوژیک (حتی وقتی سیاستمداران در عرصهٔ عمومی نیستند!)، شخصیتهای متناقض و باورنکردنی، و داستانی ضعیف است.
تقریباً همهٔ داستانها و دیالوگهای مربوط به روسیه، اسرائیل، کرانهٔ باختری رود اردن، تروریسم و سوریه به شکل مضحکی پرت، نادرست و غیرواقعگرایانه هستند. به عنوان نمونه، در بخشهای مربوط به فلسطین و اسرائیل، آنها به صورت دولتهایی مستقل و در یک سطح معرفی میشوند. این طور نشان داده میشود که سیاستمداران عالیرتبهٔ آمریکایی حتی در خلوت خود چنین میاندیشند که اسرائیل واقعاً دنبال صلح است. بحثی از مناطق اشغال شده توسط اسرائیل مطرح نمیشود (حتی در خلوتشان). روسیه طوری معرفی میشود که انگار دشمن صلح در آن منطقه است؛ آن هم به این بهانهٔ مضحک که نمیخواهد آمریکاییها نیروهایشان را در منطقه پیاده کنند. انگار نه انگار که آمریکا در منطقه چندین پایگاه دارد، اسرائیل کارفرمای درجهٔ یک آمریکاست، و اضافه شدن چند سرباز در مناطق اشغالی هم معادلات منطقه را تغییر نمیدهد!
بیشتر هم میتوانم بگویم. اینهایی که نوشتم را هم میتوانم بیشتر بسط دهم. اما فکر میکنم برای رساندن منظورم همینها کافی باشد. از من میشنوید، نسخهٔ بریتانیایی «خانهٔ پوشالی» را تماشا کنید. نسخهٔ آمریکایی هم نهایتاً تا پایان فصل دوم یا شاید سوم خوب است. البته اگر قصد دارید وقتتان را پای سریال بگذرانید!
House of Cards (2013–2018). 2013. Drama. Media Rights Capital (MRC), Netflix, Panic Pictures (II). ↩