مس و بهداشت عمومی

مس و آلیاژهای آن نظیر برنج[۱]brass، برنز[۲]bronze، کوپرونیکل[۳]cupronickel، و مس-نیکل-روی[۴]copper-nickel-zinc به صورت طبیعی ضدباکتری و ضدویروس هستند.

مس احتمالاً کهن‌ترین فلزی است که مورد استفادهٔ انسان قرار گرفته و اولین سکه‌های مسی مربوط به بیش از ده هزار سال پیش هستند. مدت‌ها پیش از شناختنِ باکتری‌ها در قرن نوزدهم، تمدن‌های کهن از خواص ضدعفونی‌کنندهٔ مس و آلیاژهای آن بهره می‌بردند. آن‌ها فهمیده بودند که آبی که در ظروف مسی (یا آلیاژهای آن) نگهداری شده یا از طریق لوله‌هایی از جنس مشابه منتقل شده، نسبت به آبی که در ظروف دیگر نگهداری شده یا به شیوهٔ دیگری منتقل شده کیفیت بهتری دارد. در چین به مس «qi» می‌گفتند که نمادِ سلامتی است. در مصر نامش «ankh» بود، که نماد زندگی جاویدان است. فینیقی‌ها اصطلاحی برای آن داشتند که مترادف با آفرودیت[۵]Aphrodite، الههٔ عشق و زیبایی یونانی، بود. بیش از پنج هزار سال است که مردمان مختلف جهان مس را با سلامتی مرتبط می‌دانند.

بسیاری از باکتری‌ها یا ویروس‌ها می‌توانند روی سطوح سخت تا چند روز زنده بمانند. اما روی سطوح مسی (یا آلیاژهای مسی) ظرف چند ساعت از بین می‌روند. بی‌دلیل نیست که بسیاری از هندی‌ها هزاران سال است که از ظروف مسی برای نوشیدن استفاده می‌کنند. حتی امروز نیز، در بسیاری از نقاط جهان برای انتقال آب آشامیدنی از لوله‌های حاوی مس استفاده می‌شود. مس یک ضدعفونی‌کنندهٔ ضدباکتری طبیعی و غیرفعال است و بدون احتیاج به مواد شیمیایی یا الکتریسته سطوح خود را ضدعفونی می‌کند.

سطوح مسی حاوی تعداد زیادی یونِ مس هستند. وقتی ویروس یا باکتری با سطح مسی برخورد می‌کند، توسط این یون‌ها گلوله‌باران می‌شود. مس نه تنها آن‌ها را می‌کشد، بلکه آن‌ها را تا سطح اسیدهای نوکلئیک امحاء می‌کند. مؤثر بودن سطوح مسی در کاهش آلودگی‌ها در محیط‌های عمومی یا بیمارستانی بارها مورد تأیید محققان قرار گرفته است. خودتان را در یک بیمارستان تصور کنید. دستگیره‌های براق و صیقلی از جنس فولاد زنگ‌نزن به نظر خیلی تمیز می‌رسند. بر عکس، دستگیره‌های کدر برنجی چرک و آلوده به نظر می‌رسند. اما حتی یک دستگیرهٔ برنجی تمیزنشده (برنج آلیاژ مس و روی با نسبت دو به یک است) باکتری‌ها را می‌کشد و خودش را به تدریج تمیز می‌کند، اما فولاد زنگ‌نزن یا ضدزنگ (آلیاژ آهن و کروم با نسبت هفت به یک) مانعی برای رشد باکتری‌ها ایجاد نمی‌کند.

با ظهور دنیای مدرن، استفاده از مس به تدریج رنگ‌و‌بوی صنعتی گرفت و اگر چه امروزه به عنوان یک رسانایِ الکتریکی عالی به شکل گسترده‌ای در صنایع مختلف به ویژه در تولید‌و‌توزیع برق و همین‌طور حمل‌و‌نقل به کار گرفته می‌شود، اما کارکرد قدیمی خود را تقریباً از دست داده است. ظروف و سطوح مدرن از موادی مانند پلاستیک، شیشه، چینی و سفال، آلومینیوم و فولاد زنگ‌نزن[۶]stainless steel ساخته می‌شوند. دستگیره‌های برنجی دیگر کمتر استفاده می‌شوند و معماران و طراحان مدرن از مواد دیگری که عمدتاً ارزان‌تر هستند استفاده می‌کنند.

آیا همه‌گیری کووید-۱۹ فرصت مجددی برای احیای فرهنگ استفاده از مس نیست؟ به خصوص در اماکن عمومی، دستگیره‌ها، میلهٔ حامل پله‌ها، فضای داخلی آسان‌سورها، سطوح پرتماس در بیمارستان‌ها و حتی شاید خانه‌ها.

البته تردیدی نیست که بازگشت مجدد مس و آلیاژهای مسی به عرصهٔ عمومی باید به صورت سنجیده و مناسبی انجام شود تا همهٔ‌ جنبه‌های استفاده از آن‌ها مورد توجه قرار گیرند. به عنوان مثال: (۱) سطوح مسی صرفاً به کاهش میزان برخی آلودگی‌ها کمک می‌کنند و در ضمن به آهستگی این کار را انجام می‌دهند (مثل الکل فوری ضدعفونی نمی‌کنند)، در نتیجه باید به عنوان مکمل و نه جایگزین شیوه‌های مرسوم ضدعفونی تلقی شوند؛ (۲) مس و اکسیدهای مس می‌توانند سمی باشند؛ (۳) استفاده بیش از حد از سطوح مسی ممکن است به تدریج به شکل‌گیری باکتری‌ها و ویروس‌های مقاوم نسبت به مس بیانجامد؛ (۴) آلیاژهای مسی می‌توانند حاوی فلزات سنگین یا سمی مانند سرب باشند که ممکن است کاربرد این نوع آلیاژها را به بعضی موارد خاص محدود کند؛ (۵) مس فلز نسبتاً گرانی است که هم‌اکنون نیز مصارف فراوانی دارد و باید با نهایت کارآیی از آن استفاده نمود.

 

منبع: برداشت آزاد از منابع پراکنده،‌ ولی عمدتاً بر اساس این یادداشت.


  1. brass 

  2. bronze 

  3. cupronickel 

  4. copper-nickel-zinc 

  5. Aphrodite 

  6. stainless steel 

آلودگی و سلامتی

شکی نیست که آلودگیِ هوا یکی از ملموس‌ترین مشکلاتِ ما ایرانی‌هاست. تک‌تکِ ساکنانِ شهرهایِ بزرگِ ایران این نکته را مستقیماً لمس می‌کنند. اما آلودگی فقط یک مسألهٔ ایرانی نیست، بلکه دامنهٔ وسیع‌تری دارد که آن‌چه در ایران می‌گذرد نیز زیر مجموعه‌ای از آن است.

دربارهٔ تأثیراتِ وسیع‌الطیف و بلندمدتِ آلودگی‌ها تحقیقاتِ نسبتاً کمی انجام می‌شود. اما این موضوعی است که احتمالاً در آینده بیشتر موردِ توجه قرار خواهد گرفت. به چند نمونه مربوط به ماه‌هایِ اخیر اشاره می‌کنم.

دو مقاله که در ژورنالِ پزشکیِ بریتانیا منتشر شده‌اند به ترتیب چنین نتیجه گرفته‌اند که در لندن و بسیاری از شهرهایِ اروپایی، تأثیرِ آلودگیِ هوا بر جنین‌ها به آستانهٔ بروزِ فاجعه‌ای در سلامتیِ عمومی رسیده[۱]http://www.bmj.com/content/359/bmj.j5299؛ و این‌که آلودگیِ موجود در رحمِ مادران، با کاهشِ وزنِ نوزادان، اختلال در رشدِ ریه و مغزِ جنین و همین‌طور بروزِ انواعِ بیماری‌هایِ ناتوان‌کننده یا مرگ‌بار در سنینِ بالاتر مرتبط است[۲]http://www.bmj.com/content/359/bmj.j5511.

اما گزارشِ مهمی که اخیراً در لَنسِت منتشر شده[۳]http://www.thelancet.com/commissions/pollution-and-health چنین نتیجه گرفته که تعدادِ مرگ‌و‌میرِ ناشی از آلودگیْ سه برابر بیشتر از مجموعِ مرگ‌هایِ ناشی از ایدز، مالاریا و سلّ است. نویسندگان معتقدند که هیچ کشوری از آلودگی‌ها مصون نیست. فعالیت‌هایِ انسانی، شاملِ صنعتی‌شدن، شهرنشینی و جهانی‌شدن، محرک‌هایِ اصلی آلودگی هستند. آلودگیْ امتدادِ جوامعِ انسانی را به مخاطره انداخته است.

و بالاخره مجموعهٔ مقالاتی که در ژورنالِ کتابخانهٔ ملیِ علومِ زیست‌شناسی منتشر شده‌اند[۴]http://collections.plos.org/challenges-in-environmental-health خاطر نشان می‌کنند که از میانِ ده‌ها هزار مادهٔ شیمایی مصنوعی که در مقیاسِ انبوه در محصولاتِ مختلفِ تجاری به کار گرفته می‌شوند، ما دربارهٔ ایمنیِ فقط بخشِ کوچکی از آن‌ها اطلاعات خوبی داریم؛ و با این حال به صورتِ گسترده‌ای در معرضِ همه‌شان قرار داریم. صدها نوع از این مواد در خون و ادرارِ تقریباً همهٔ افرادی که موردِ آزمایش قرار گرفته‌اند مشاهده شده؛ میزانِ انتشارِ آن‌ها هر سال افزایش می‌یابد و ما هیچ ایده‌ای از تأثیراتِ احتمالیِ آن‌ها—چه به صورتِ منفرد و چه در ترکیب با یکدیگر—نداریم.

پدیدهٔ آلودگی‌ها از آن دست موضوعاتی است که نظام‌هایِ اقتصادی و سیاسیِ ملی و بین‌المللی، علی‌رغمِ تلاش‌ها و نمونه‌های موفق، در مجموع در رویاروییِ موثر با آن ناتوان بوده‌اند. این یعنی یک شکستِ سیستمیِ اساسی که آن‌را می‌توان در کنار سایرِ شکست‌هایِ سیستمیِ معاصر، نظیرِ وابستگی به انرژیِ ارزانِ فسیلی و شدت گرفتنِ روزافزونِ تغییرِ اقلیم قرار داد. اما سوالی که برایِ ما ایرانی‌ها مطرح می‌شود این است که اگر این وضعیتِ کشورهایِ پیشرفتهٔ صنعتی است؛ آیا ما باید بیشتر یا کمتر نگران باشیم؟ به نظرِ من پاسخ قطعی این است که باید بیشتر نگران باشیم. دلیلِ اصلی‌اش این است که میزانِ انتشارِ آلاینده‌ها و همین‌طور موادِ شیمیاییِ با تأثیراتِ ناشناخته در ایران لزوماً کمتر از مناطقِ صنعتی جهان نیست. اولاً بسیاری از این مواد از طریقِ محصولاتِ مختلفِ تجاری واردِ کشور می‌شوند و ما در واردات و مصرفِ انواعِ محصولاتِ صنعتی ملاحظه‌کار نیستیم؛ ثانیاً به واسطهٔ سهل‌گیر بودنِ قوانینِ محیطی در ایرانْ آلاینده‌های ناشی از صنایع، کشاورزی و شهرها ممکن است با شدتِ و تکثرِ بیشتری در هوا، آب و خاک منتشر شوند؛ و ثالثاً اراده و ظرفیتِ نهادیِ ما در برنامه‌ریزیِ راهبردی و موثر در این زمینه کافی نیست.


  1. http://www.bmj.com/content/359/bmj.j5299 

  2. http://www.bmj.com/content/359/bmj.j5511 

  3. http://www.thelancet.com/commissions/pollution-and-health 

  4. http://collections.plos.org/challenges-in-environmental-health