ماتریوشکای مادران

دستگاه تناسلی مردها به محض رسیدن به سن بلوغ، نَریاخته (اسپرم) تولید می‌کند؛ فرایندی که تا پایان عمر ادامه می‌یابد. اما دستگاه تناسلی زن‌ها این‌طور نیست. نوزاد دختر با ذخیره‌ای ثابت از تخمک‌ها متولد می‌شود؛ تخمک‌هایی که نطفه‌های فرزندان آتی او را شکل خواهند داد. البته شواهد جدیدی وجود دارد که نشان می‌دهند دستگاه تناسلی زن احتمالاً در دوران بلوغ نیز می‌تواند تخمک‌های جدید تولید کند، اما این شواهد هنوز به نتیجه‌گیری قطعی منجر نشده و اگر هم چنین شود درصد تخمک‌های جدیدی که تولید می‌شوند در مقایسه با ذخیرهٔ اولیه بسیار ناچیز است.[۱]Devlin, Hannah. “Evidence Suggests Women’s Ovaries Can Grow New Eggs.” The Guardian, October 7, 2016. http://www.theguardian.com/science/2016/oct/07/evidence-suggests-womens-ovaries-can-grow-new-eggs. نکتهٔ مهم این است که دستگاه تناسلی ایجاد شده در جنینِ دختر حاوی چیزی در حدود شش تا هفت میلیون تخمک است که بعدها که وی متولد و بالغ شد نطفهٔ فرزندان وی را شکل می‌دهند.

اجازه دهید کمی در این نکته دقیق شویم. تخمکی که از آن به وجود آمده‌ایم در بدن مادربزرگ‌مان ایجاد شده و توسط او به مادرمان—هنگامی که وی جنین بوده—منتقل شده است. این به معنای وجود نوعی رابطهٔ زیستی مستقیم بین ما، مادر و مادربزرگمان است. به خصوص در مورد فرزندان دختر،‌ این رابطه به زنجیره‌ای محکم و شگفت‌انگیز که دختر را به مادربزرگش وصل می‌کند می‌ماند. خانم لِین رِدموند[۲]Layne Redmond، موسیقی‌دان آمریکایی، این رابطه را به زیبایی توصیف می‌کند:

همه‌ی تخمک‌هایی که یک زن در سراسرِ عمرش در تخمدان‌هایش حمل می‌کند، هنگامی شکل گرفته‌اند که او جنینی چهار ماهه در رحمِ مادرش بوده است. این یعنی ما حیاتِ سلولی‌مان را به عنوان یک تخمک در رحمِ مادربزرگ‌مان آغاز می‌کنیم. هر کدام از ما پنج ماه را در رحمِ مادربزرگ‌مان سپری کرده‌ایم. ما با ریتمِ خونِ مادرمان هم‌خوان می‌شویم، قبل از این‌که او خود متولد شده باشد… ما با آن ریتمِ ازلی می‌رقصیم، قبل از آن‌که گوش‌هایی برای شنیدن داشته باشیم… ما با ریتمِ خونِ مادرمان به شوق می‌آییم قبل از آن‌که او خود به دنیا آمده باشد. و این تپش، ریسمانی از جنسِ خون است که ما را از طریقِ مادربزرگ‌هایمان به دوردست‌های تاریخ، به اولین مادر متصل می‌کند.[۳]Redmond, Layne. When the Drummers Were Women: A Spiritual History of Rhythm. Three Rivers Press, 1997.

با وجودی که نفسِ تولد سرچشمهٔ حیرت‌ها و پرسش‌های ازلی است، این زنجیرهٔ ماتریوشکاگونهٔ[۴]Matryoshka doll بین نسلی ابعاد بیشتری از راز و شگفتی آن را عیان می‌سازد.


  1. Devlin, Hannah. “Evidence Suggests Women’s Ovaries Can Grow New Eggs.” The Guardian, October 7, 2016. http://www.theguardian.com/science/2016/oct/07/evidence-suggests-womens-ovaries-can-grow-new-eggs. 

  2. Layne Redmond 

  3. Redmond, Layne. When the Drummers Were Women: A Spiritual History of Rhythm. Three Rivers Press, 1997. 

  4. Matryoshka doll 

آلودگی و سلامتی

شکی نیست که آلودگیِ هوا یکی از ملموس‌ترین مشکلاتِ ما ایرانی‌هاست. تک‌تکِ ساکنانِ شهرهایِ بزرگِ ایران این نکته را مستقیماً لمس می‌کنند. اما آلودگی فقط یک مسألهٔ ایرانی نیست، بلکه دامنهٔ وسیع‌تری دارد که آن‌چه در ایران می‌گذرد نیز زیر مجموعه‌ای از آن است.

دربارهٔ تأثیراتِ وسیع‌الطیف و بلندمدتِ آلودگی‌ها تحقیقاتِ نسبتاً کمی انجام می‌شود. اما این موضوعی است که احتمالاً در آینده بیشتر موردِ توجه قرار خواهد گرفت. به چند نمونه مربوط به ماه‌هایِ اخیر اشاره می‌کنم.

دو مقاله که در ژورنالِ پزشکیِ بریتانیا منتشر شده‌اند به ترتیب چنین نتیجه گرفته‌اند که در لندن و بسیاری از شهرهایِ اروپایی، تأثیرِ آلودگیِ هوا بر جنین‌ها به آستانهٔ بروزِ فاجعه‌ای در سلامتیِ عمومی رسیده[۱]http://www.bmj.com/content/359/bmj.j5299؛ و این‌که آلودگیِ موجود در رحمِ مادران، با کاهشِ وزنِ نوزادان، اختلال در رشدِ ریه و مغزِ جنین و همین‌طور بروزِ انواعِ بیماری‌هایِ ناتوان‌کننده یا مرگ‌بار در سنینِ بالاتر مرتبط است[۲]http://www.bmj.com/content/359/bmj.j5511.

اما گزارشِ مهمی که اخیراً در لَنسِت منتشر شده[۳]http://www.thelancet.com/commissions/pollution-and-health چنین نتیجه گرفته که تعدادِ مرگ‌و‌میرِ ناشی از آلودگیْ سه برابر بیشتر از مجموعِ مرگ‌هایِ ناشی از ایدز، مالاریا و سلّ است. نویسندگان معتقدند که هیچ کشوری از آلودگی‌ها مصون نیست. فعالیت‌هایِ انسانی، شاملِ صنعتی‌شدن، شهرنشینی و جهانی‌شدن، محرک‌هایِ اصلی آلودگی هستند. آلودگیْ امتدادِ جوامعِ انسانی را به مخاطره انداخته است.

و بالاخره مجموعهٔ مقالاتی که در ژورنالِ کتابخانهٔ ملیِ علومِ زیست‌شناسی منتشر شده‌اند[۴]http://collections.plos.org/challenges-in-environmental-health خاطر نشان می‌کنند که از میانِ ده‌ها هزار مادهٔ شیمایی مصنوعی که در مقیاسِ انبوه در محصولاتِ مختلفِ تجاری به کار گرفته می‌شوند، ما دربارهٔ ایمنیِ فقط بخشِ کوچکی از آن‌ها اطلاعات خوبی داریم؛ و با این حال به صورتِ گسترده‌ای در معرضِ همه‌شان قرار داریم. صدها نوع از این مواد در خون و ادرارِ تقریباً همهٔ افرادی که موردِ آزمایش قرار گرفته‌اند مشاهده شده؛ میزانِ انتشارِ آن‌ها هر سال افزایش می‌یابد و ما هیچ ایده‌ای از تأثیراتِ احتمالیِ آن‌ها—چه به صورتِ منفرد و چه در ترکیب با یکدیگر—نداریم.

پدیدهٔ آلودگی‌ها از آن دست موضوعاتی است که نظام‌هایِ اقتصادی و سیاسیِ ملی و بین‌المللی، علی‌رغمِ تلاش‌ها و نمونه‌های موفق، در مجموع در رویاروییِ موثر با آن ناتوان بوده‌اند. این یعنی یک شکستِ سیستمیِ اساسی که آن‌را می‌توان در کنار سایرِ شکست‌هایِ سیستمیِ معاصر، نظیرِ وابستگی به انرژیِ ارزانِ فسیلی و شدت گرفتنِ روزافزونِ تغییرِ اقلیم قرار داد. اما سوالی که برایِ ما ایرانی‌ها مطرح می‌شود این است که اگر این وضعیتِ کشورهایِ پیشرفتهٔ صنعتی است؛ آیا ما باید بیشتر یا کمتر نگران باشیم؟ به نظرِ من پاسخ قطعی این است که باید بیشتر نگران باشیم. دلیلِ اصلی‌اش این است که میزانِ انتشارِ آلاینده‌ها و همین‌طور موادِ شیمیاییِ با تأثیراتِ ناشناخته در ایران لزوماً کمتر از مناطقِ صنعتی جهان نیست. اولاً بسیاری از این مواد از طریقِ محصولاتِ مختلفِ تجاری واردِ کشور می‌شوند و ما در واردات و مصرفِ انواعِ محصولاتِ صنعتی ملاحظه‌کار نیستیم؛ ثانیاً به واسطهٔ سهل‌گیر بودنِ قوانینِ محیطی در ایرانْ آلاینده‌های ناشی از صنایع، کشاورزی و شهرها ممکن است با شدتِ و تکثرِ بیشتری در هوا، آب و خاک منتشر شوند؛ و ثالثاً اراده و ظرفیتِ نهادیِ ما در برنامه‌ریزیِ راهبردی و موثر در این زمینه کافی نیست.


  1. http://www.bmj.com/content/359/bmj.j5299 

  2. http://www.bmj.com/content/359/bmj.j5511 

  3. http://www.thelancet.com/commissions/pollution-and-health 

  4. http://collections.plos.org/challenges-in-environmental-health