هیچ از خودتان پرسیده‌اید که یک نظام اقتصادی جهانیِ شدیداً آسیب‌پذیر چه خصوصیت‌هایی می‌تواند داشته باشد؟ برای پاسخ دادن به این سؤال لازم است کمی از دنیای امروز فاصله بگیریم و دست به یک تجربهٔ فکری بزنیم. فرض کنید دهه‌ها پیش (فرضاً در دههٔ ۱۹۶۰ یا اوایل دههٔ ۱۹۷۰) گروهی از خبرگان بصیر اقتصاد و کسب‌و‌کار را جمع می‌کردیم و از آن‌ها می‌خواستیم نظام اقتصاد جهانی را به گونه‌ای طراحی کنند که بیشترین آسیب‌پذیری را نسبت به رویدادهای پیش‌بینی‌نشدهٔ فرااقتصادی داشته باشد. حاصلِ عقلِ جمعی این دوستان احتمالاً چیزی شبیه به این می‌شد:

شبکه و زنجیرهٔ تأمین[۱]supply chain را تا حد امکان طولانی، چندلایه و پیچیده کنید. چهار، پنج، شش یا بیشتر؛ هر چه لایه‌دارتر و عمیق‌تر بهتر. کاری کنید که لایه‌های بالایی هیچ ایده‌ای از این‌که قطعات، محصولات و خدمات خُردتر از کجا می‌آیند و چطور تولید و ارائه می‌شوند نداشته باشند. نظام انبارگردانی را به گونه‌ای طراحی کنید که همیشه کمترین موجودی در آن باشد و در عوض وابستگی به خدمات لجیستیکی پیچیده و تحویل‌ درست‌به‌موقع[۲]just-in-time را تا آن‌جا که می‌توانید افزایش دهید. این کار باعث می‌شود که شوکِ وارده بتواند با از کار انداختن فقط چند نقطهٔ کلیدی معدود در شبکهٔ تأمین، به سرعت کل آن را از کار بیاندازد. این زنجیرهٔ تأمین جهانی‌شده را به گونه‌ای طراحی کنید که به صدها کارگاه، کارخانه و تأمین‌کنندهٔ کوچک و حاشیه‌ای با امکانات مالی اندک وابسته باشد. این کار باعث می‌شود که این بنگاه‌ها و مؤسسات در صورت توقف موقتی تولید طی دورهٔ بحران، به سرعت ورشکست شوند، چون ظرفیت مالی آن‌ها برای پرداخت حقوق کارکنان و سایر هزینه‌ها طی دوران رکود کافی نیست. علاوه بر این، بهتر است سعی کنید زنجیرهٔ تأمین را تا حد امکان به بنگاه‌ها و مؤسساتی که دارای بدهی‌های کلان هستند وابسته کنید تا به محض توقف موقتی تولید برای همیشه ورشکست شوند. نظام اقتصادِ مصرف‌کننده[۳]consumer economy را به گونه‌ای طراحی کنید که به شدت به افزایش دائمی بدهی وابسته باشد. رونق اقتصادی را به گونه‌ای تعریف کنید که فقط از طریق افزایش افسارگسیختهٔ بدهی امکان تحقق داشته باشد. در ضمن، نظام مالی جهانی را به گونه‌ای طراحی کنید که ظرفیت بسیار اندکی برای جذب تعهدات پرداخت‌نشدهٔ بنگاه‌های ورشکسته داشته باشد. به این ترتیب، نظام مالی جهانی نمی‌تواند خسارت‌های ناشی از ورشکستگی تعداد زیادی از بنگاه‌هایی که برای بقاء خود نیازمند افزایش دائمی بدهی‌هایشان هستند را تحمل کند. تا این‌جا خوب عمل کرده‌اید. اما بد نیست اگر بتوانید کاری کنید که نظام اقتصاد جهانی مبتلا به بحران «مازادِ ظرفیت» نیز بشود؛ یعنی اضافهٔ ظرفیتِ تولید داشته باشد، به گونه‌ای که بنگاه‌های بزرگ برای یافتن تقاضا برای محصولات‌شان در تقلایی بی‌پایان باشند. و نکتهٔ کلیدی آخر این‌که کاری کنید نظام اقتصاد جهانی به شدت به «ثروت» ایجاد شده توسط رشد حباب‌گونهٔ بازار سهام و املاک وابسته باشد تا به محض ترکیدن این حباب‌ها، کل ثروت ایجاد شده نیست شود.

درست حدس زدید! این‌ها دقیقاً خصوصیت‌های نظام اقتصاد جهانی امروز هستند که ظاهراً برای سوددهی حداکثری (عده‌ای) طراحی شده‌اند، اما این به قیمت پیچیدگی زیاد و آسیب‌پذیری (احتمالاً) بسیار زیاد آن‌ تمام شده است. این نظام شدیداً به افزایش بی‌پایان بدهی وابسته است، بخش بزرگ و روزافزونی از ثروت خود را توسط حباب‌های قمارآمیز کلان[۴]vast speculative bubbles خلق می‌کند، و زنجیرهٔ تأمین آسیب‌پذیری دارد که به نوبهٔ خود مبتنی بر تعداد بی‌شماری از تولیدکننده‌ها و مصرف‌کننده‌های حاشیه‌ای و ضعیف است. این نظام جهانی حاشیهٔ اندکی برای خود باقی گذاشته است و در اثر بروز شوک‌هایی جدی، نظیر اپیدمی کرونا (یا سایر بلایای طبیعی، تغییرات اقلیمی، شورش، جنگ و …) ممکن است از آن سوی بام بیافتد و گردنش بشکند.

* این یادداشت با اقتباس آزاد از نوشتهٔ آقای چارلز اچ اسمیت[۵]Charles Hugh Smith گرفته شده است. متن اصلی را می‌توانید این‌جا مطالعه کنید.


  1. supply chain 

  2. just-in-time 

  3. consumer economy 

  4. vast speculative bubbles 

  5. Charles Hugh Smith