جئورجی دوتسی[۱]György Doczi معمار و طراح مجار-آمریکایی شیوهٔ بروز محدودیتها در طبیعت و هنرها را مطالعه و بررسی کرده است. او در کتابِ «قدرتِ محدودیتها»[۲]Doczi, G., The Power of Limits: Proportional Harmonies in Nature, Art, and Architecture. New edition edition. Shambhala, Boston, 2005. مفهوم جدیدی به نام «دینِرژی»[۳]dinergy را معرفی میکند. دینرژی نتیجهٔ تعامل و تلفیق دو عامل متضاد است؛ رابطهٔ بین نیرویی که اعمال میشود، مقاومتی که در برابر آن شکل میگیرد و فُرمی که به واسطهٔ این تعارض شکل میگیرد. ساقهٔ گندمی را در نظر بگیرید که حین وزشِ باد خم میشود: بادْ نیرو است و ساختار پیوستهٔ ساقهْ مقاومت و نتیجهْ منحنی ظریفی است که توازن میان آن دو را نشان میدهد.[آ]واژهٔ دینرژی از تلفیق دو واژهٔ یونانی «dia» به معنای «متضاد» و «energy» ساخته شده است. دوتسی بر این باور است که چنین فرایند الگوسازی در سراسر طبیعت وجود دارد؛ مثلاً الگویِ چیده شدنِ دانههای گل آفتابگردان یا گل مینا. در همهٔ این الگوهای طبیعی «نسبتی طلایی»[۴]golden ratio به چشم میخورد که مستطیل طلایی[۵]golden rectangle بخشی از آن است. بر اساس مفهومِ دینرژی، مستطیل طلایی از دو بخش نامساوی (اصلی و فرعی) تشکیل شده که کلی هماهنگ را تشکیل میدهند. دینرژی در جهان طبیعی بخشی لاینفک از انرژیِ خلاقهٔ رشد و حیات است. کتاب دوتسی مملو از مثالهایی تفصیلی از نمونههای دینرژی در هندسهٔ طبیعت است—شکل برگها و صدفها، نسبت طولی بین شاخههای درختان یا اعضایِ جانوران—که جُملگی نتیجهٔ فرایند دینرژیکِ تعامل نیرو و مقاومت هستند.
دینرژی با قطبیت[۶]polarity، دوگانگی[۷]dichotomy، ثنویت[۸]duality، همافزایی[۹]synergy، و دیالکتیک[۱۰]dialectic فرق میکند. قطبیت معرف تضاد است، اما تضادی که ممکن است به خلقِ چیزی نوین نیانجامد. ثنویت و دوییت تفکیک و تقسیم را نشان میدهند، اما دربرگیرندهٔ معنای وصل و پیوند نیستند. همافزاییْ اگرچه همکاری و تلفیق را نشان میدهد، اما لزوماً معرفِ دو پدیدهٔ متضاد نیست. شاید بتوان گفت همافزایی آنگونه که در ادبیات کسبوکارها تشویق میشود نه تنها مترادفِ دینرژی نیست، بلکه متضاد آن است؛ چرا که هدف آن این است که همهٔ نیروهای مختلف کموبیش یکسو شوند. اما این یعنی توازنی بین نیروهای متضاد برقرار نخواهد شد و رویارویی با «دیگری» رخ نخواهد داد. اما تفاوت «دیالکتیک» و «دینرژی» اندکی پیچیدهتر است. در دیالکتیک هم تعامل نیروهای متضاد به شکلی خلاقانه (و چهبسا اجتنابناپذیر) به زایش پدیدهای جدید میانجامد. اما آنچه دیالکتیک را از دینرژی متمایز میسازد این است که در دیالکتیک ما معمولاً با پدیدههایی کموبیش هماندازه و هموزن طرف هستیم و تلفیقِ آندو به زایش پدیدهای جدید میانجامد. اما در دینرژی ما با دو پدیدهٔ همارز طرف نیستیم، بلکه یکی از آنها غالب و دیگری نیرویی کوچکتر یا ضعیفتر است که در برابر نیروی بزرگتر مقاومت میکند. دینرژی محصول رابطهٔ بین قدرت و مقاومت است.
پیش از این، در یادداشت «مهارت از طریق شکست»، گفتم که مهارتهای لازم برای آفرینشهای ناب هنری در بسیاری از موارد نتیجهٔ مواجه شدن هنرمند با نیروهایی ورای حوزهٔ آشنا و تحتِ کنترل وی هستند. شاید بتوانیم این مواجهه را از طریق مفهوم دینرژی بهتر درک کنیم. به یاد بیاوریم که مهارت دوچرخهسواری از طریق مواجههٔ پیگیرانهٔ فردِ آموزنده با قانون پویشِ اجسام و جاذبهٔ زمین کسب میشود. اما مقاومتِ بدن دوچرخهسوار در برابر نیروهایی مانند جاذبه که میتوانند مانع دوچرخهسواری وی شوند رابطهای دینرژیگونه خلق میکند که نتیجهاش مهارت دوچرخهسواری است. به همین ترتیب بسیاری از آفرینشهای بزرگ هنری را میتوان نتیجهٔ دینرژی میان ذهن و دست هنرمند با نیروها و پدیدههایی متضاد، بیگانه و مستقل از ارادهٔ وی دانست. همانطور که ساقهٔ گندم در مقابل باد مقاومتی دینرژیک میکند و قوسی ویژه ایجاد میکند که نه صاف و بیحالت است و نه شکسته و بیجان، هنرمند نیز میآموزد که چطور میتواند در برابر نیروهای قدرتمندِ بیگانه—به معنای امور خارج از حوزهٔ آشنا و تحت اختیار فرد—به شکلی خلاقانه مقاومت کند. برخلاف تصور، آن چه امکان بروز خلاقیت را در فرد ایجاد میکند آزادی کامل و نبود محدودیت—یا پرهیز از رویارویی با محدودیتها—نیست. همانطور که دوچرخهسواری در محیطی بیجاذبه معنایی ندارد، آفرینش هنری نیز در محیطی عاری از محدودیت بیمعنا و سترون است. راز قانون دینرژی در آفرینش هنری این است که آزادیِ انتخاب فُرم، سبک و محتوا و در مجموع پرداختِ ظریفانهٔ هنری را در تعامل با محدودیتها معنا میکند و خلاقیت و زایندگی را ثمرهٔ مقاومتِ فعال در برابر آنها میداند.
György Doczi ↩
Doczi, G., The Power of Limits: Proportional Harmonies in Nature, Art, and Architecture. New edition edition. Shambhala, Boston, 2005. ↩
dinergy ↩
golden ratio ↩
golden rectangle ↩
polarity ↩
dichotomy ↩
duality ↩
synergy ↩
dialectic ↩
آ) واژهٔ دینرژی از تلفیق دو واژهٔ یونانی «dia» به معنای «متضاد» و «energy» ساخته شده است. ↩