بخشنده و مهربان و زاینده

در «بسم الله الرحمٰن الرحیم» رحمان و رحیم هر دو از ریشهٔ «رحم» هستند که هم به معنای بخشندگی و مهربانی و شفقت است و هم به معنای زُهدان. من نمی‌دانم این ریشهٔ مشترک در ذهن خوانندهٔ عرب‌زبان چه حسی ایجاد می‌کند. اما آیا جالب توجه نیست که همهٔ سوره‌های قرآن با یادآوری این نکته به مسلمانان شروع می‌شوند که بخشندگی و مهربانی بی‌کران خداوند معنایی نزدیک به زایندگی و مادرانگی دارد؟ الله بی‌صورت است؛ اما اگر بنا باشد با ذهن‌های محدود انسانی‌مان صورتی برایش مجسم کنیم شاید صورت یک زن و یک مادر تصورِ مناسب‌تری از یک مرد باشد.

در تمام سال‌هایی که در خانه و مسجد و مدرسه و دانشگاه و تلویزیون و رادیو و اینترنت قرآن خواندم یا شنیدم، این نکته که «رحم» هم به معنای مهربانی است و هم به معنای زهدان را ندیدم و نفهمیدم تا عاقبت از زبان یک عالم مسیحی برایم روشن شد. البته همیشه هر دو معنای رحم را می‌دانستم، اما به آن معنای دوم در این آیه بی‌توجه بودم و از بودنش در آن‌جا و سکوتی که در جامعهٔ مسلمان دربارهٔ آن معنای دوم شده است شگفت‌زده نشده بودم. به هر حال، ایوان ایلیچ در گفتاری از دشواری صحبت کردن دربارهٔ شفیق بودن خداوند در دوران معاصر صحبت می‌کرد و به این‌جا رسید:

«این روزها توضیح دادن معنای شفیق بودن خداوند (merciful) بسیار دشوار است. زبان‌های سامی واژه‌ای برای آن دارند که از ریشهٔ «رحم» است. وقتی به ریشه‌شناسی آن نگاه می‌کنید متوجه می‌شوید که با زُهدان و با طبیعت مرتبط است. رحم زهدانی است که در وضعیتِ عشق قرار دارد. آن هفتاد روحانی یهودی که برای نخستین بار کتاب مقدس را به یونانی ترجمه کردند برای یافتن معادل غیرسامی و یونانی این واژه دچار مشکل شدند و عاقبت واژهٔ eleos را انتخاب کردند که با pity آمیخته است؛ حتی برای یونانیان. این واژه همان است که افلاطون آن را در فرازی زیبا برای زنان و کودکان شایسته می‌داند، اما نه برای مردان بالغ. و ارسطو او را تصحیح می‌کند و می‌گوید «مگر آن‌که آن مردان بالغ وکلایی باشند که بخواهند از هیأت منصفه برای متهم pity دریافت کنند. همین‌طور می‌گوییم alms و alms giving که مرادف خیرات و خیریه دادن هستند و روش انگلیسی گفتن eleos است. من وقتی از تحملِ خداوند (tolerance) سخن می‌گویم واقعاً منظورم همان «رحم خداوند» است [که واژه‌های مناسبی در یونانی و لاتین و انگلیسی برای آن نداریم.] یک مسلمان خوب، پنج بار در روز، به سوی کعبه خم می‌شود، تنها، همراه با دیگرانی که تنها در کنارش ایستاده‌اند، و رو به الله می‌کند. و در اولین جملهٔ نمازش واژهٔ «رحم» دوبار ظاهر می‌شود. بعد از همهٔ این حرف‌هایی که امروز زدیم، من هنوز شگفت‌زده هستم.»[۱]Cayley, David, and Charles Taylor. 2005. The Rivers North of the Future: The Testament of Ivan Illich. Toronto, Ont. : New York: House of Anansi Press. Page 184.


  1. Cayley, David, and Charles Taylor. 2005. The Rivers North of the Future: The Testament of Ivan Illich. Toronto, Ont. : New York: House of Anansi Press. Page 184. 

مسیح: انطباق وحی و پیامبر

برخی از مفاهیم به ظاهر ساده‌ای که از کودکی با آن‌ها آشنا شده‌ایم به جعبه‌های قفل شده‌ای می‌مانند که ظرافت‌های عمیق‌تری را در خود نهان ساخته‌اند. به این نکتهٔ شگفت‌انگیز که اخیراً خودش را بر  من عیان کرد توجه کنید.

ایوان ایلیچ در جُستار «رسایی و شیواییِ سکوت» خداوند را گوینده‌ای در نظر می‌گیرد که خطاب به مریم، این پذیراترینِ شنوندگانش، سخن می‌گوید. مریم کلامِ خداوند را به جان می‌شنود، از آن بارور می‌گردد، آن را در سکوتِ خویش می‌پرورد و عاقبت به آن تجسم می‌بخشد و در هیأتِ عیسیٰ به جهانیان عرضه می‌کند. به این ترتیب، عیسیٰ همان کلمهٔ خداوند و آفریدهٔ ممتازِ اوست، چنان‌که در قرآن نیز برای توصیفِ وی از عبارت‌های مشابهی استفاده شده است. مثلاً در آیهٔ ۱۷۱ سورهٔ نساء آمده است:

«يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ»—ای اهل کتاب، در دینِ خود اندازه نگه دارید، و دربارهٔ خدا جز به راستی سخن نگویید؛ در حق مسیحِ عیسی بن مریم جز این نشاید گفت که او رسول خداست و کلمهٔ الهی است که به مریم فرستاده و روحی از عالم الوهیت است؛ پس به خدا و همه فرستادگانش ایمان آورید.

پس عیسیٰ همان کلمهٔ خداوند یا عینِ وحیِ الٰهی است که بر مریم نازل گشته و از طریق وی تجسم یافته و به جهان ارائه شده است. از این منظر، «عیسیٰ» را می‌توانیم با «قرآن» مقایسه کنیم که آن نیز عینِ وحیِ خداوند است که بر محمد نازل گشته و از طریقِ وی به جهانیان ارائه گردیده است. اما عیسیٰ پیامبر نیز هست و می‌توان وی را با سایر پیامبران اولوالعزم مقایسه نمود.[آ]در قرآن آمده است که: «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذی أَوْحَیْنا إِلَیْكَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهیمَ وَ مُوسى‏ وَ عیسى‏ أَنْ أَقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فیهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبی‏ إِلَیْهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی إِلَیْهِ مَنْ یُنیبُ.» آیینی را برای شما تشریع كرد كه به نوح توصیه كرده بود و آن‌چه را بر تو وحی فرستادیم و به ابراهیم و موسیٰ و عیسیٰ سفارش كردیم این بود كه دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نكنید! و بر مشركان گران است آن‌چه شما آنان را به سویش دعوت می‌كنید! خداوند هر كس را بخواهد برمی‌گزیند و كسی را كه به سوی او بازگردد هدایت می‌كند. (شوریٰ، آیه ۱۳)  یعنی عیسیٰ دو وجهِ قُدسی را همزمان در خود دارد: یک وجه که معروف‌تر است او را «پیامبر» می‌داند و در کنار سایر پیامبران اولوالعزم قرار می‌دهد؛‌ اما وجهِ دوم که کمتر به آن توجه می‌شود او را «وحی»، یعنی کلامی الهٰی می‌داند که بر مریم نازل گردید و از او متولد شد. از این منظر وی در کنارِ قرآن، مکتوبِ الٰهی، قرار می‌گیرد.

تا جایی که می‌دانم این خصوصیتِ دوگانهٔ عیسیٰ که همزمان وی را وحی و پیامبر می‌سازد منحصر به فرد و بسیار مهم است.


  1. آ) در قرآن آمده است که:

    «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذی أَوْحَیْنا إِلَیْكَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهیمَ وَ مُوسى‏ وَ عیسى‏ أَنْ أَقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فیهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبی‏ إِلَیْهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی إِلَیْهِ مَنْ یُنیبُ.»

    آیینی را برای شما تشریع كرد كه به نوح توصیه كرده بود و آن‌چه را بر تو وحی فرستادیم و به ابراهیم و موسیٰ و عیسیٰ سفارش كردیم این بود كه دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نكنید! و بر مشركان گران است آن‌چه شما آنان را به سویش دعوت می‌كنید! خداوند هر كس را بخواهد برمی‌گزیند و كسی را كه به سوی او بازگردد هدایت می‌كند. (شوریٰ، آیه ۱۳)