وقتی راشل کارسون[۱]Rachel Carson کتابِ بهارِ خاموش[۲]Silent Spring را در سالِ ۱۹۶۲ منتشر کرد دنیایِ غرب تکان خورد. کتاب دربارهٔ خطری بود که استفادهٔ گسترده از انواعِ موادِ شیمیایی و سمومِ کشاورزی سلامتِ انسانها و جانوران را تهدید میکند. اما آنچه کتاب را تأثیرگذارتر کرد عنوانش بود: بهارِ خاموش، یعنی بهاری که در آن پرندهها آواز نمیخوانند. برایِ بسیاری از مردمِ جهان، به ویژه ساکنانِ مناطقی از زمین که زمستانهای سرد و طولانی دارند—نظیرِ مناطقِ شمالیِ آمریکا یا اروپا—این تصویرِ بسیار ترسناکی است. چرا که پرندهها پیامآورِ بهار و در واقع بخشی از تعریفِ آن هستند. تو گویی بدونِ صدایِ پرندهها بهاری هم در کار نیست.
اما پرندهها تنها گروهی نیستند که در معرضِ «ساکت شدن» قرار دارند. هر روز تحقیقِ تازهای منتشر میشود که نشان میدهد حشرهها نیز در حالِ کوچِ بیبازگشت و تنها گذاشتنِ ما هستند. طی سه دههٔ گذشته، جمعیتِ پروانههایِ اروپا نصف شده؛ در مقایسه با سالهایِ بعد از جنگِ جهانیِ دوم، تعدادِ کولونیهایِ زنبورِ عسل در آمریکایِ شمالی ۶۰٪ کاهش یافته؛ در هر ده سال جمعیتِ شاپرکهای بریتانیایی ۳۰٪ کاهش مییابد و غیره. این آمارها دربارهٔ انواعِ معینی از حشرات است، اما مشاهداتِ دانشمندانِ آلمانی نشان داده که افولِ جمعیتِ حشرات یک فرایند همهشمول و وسیعالطیف است و تقریباً شاملِ همهٔ انواعِ حشرات میشود.
به جز حشراتِ ویژهای نظیرِ پروانهها، شاپرکها و زنبورهای عسل، اغلبِ ما احساسِ مثبتی نسبت به حشرات نداریم و چه بسا آنها را نظیرِ پشه و مگس و ملخ موجوداتی مزاحم تلقی کنیم که باید به هر وسیلهای که شده از شرشان خلاص شویم. در واقع، دقیقاً همین تلقی از حشرات را باید مسئولِ نسلکشیِ آنها دانست. اما حتی اگر صرفاً با نگاهِ انسانمحور و اقتصادی به حشرات نگاه کنیم، باز هم اهمیتِ آنها بسیار زیاد است. آنها هم زیربنا و هم چفتوبستِ بسیاری از اکوسیستمها هستند؛ انواعِ جانوران و گیاهان از آنها تغذیه میکنند، تولیدِ مثلشان به آنها وابسته است و چرخههایِ موادِ غذایی به وسیلهٔ آنها میگردند. کاهشِ جمعیت و تنوعِ حشرات میتواند به معنایِ کاهشِ جمعیت و تنوعِ گیاهان، پرندهها و عنکبوتها نیز باشد. شاید برخی از آنها بتوانند رژیمِ غذاییشان را تغییر دهند، اما در مقیاسِ بزرگ، تغییراتی—احتمالاً در جهتِ نامطلوبِ ما آدمها—رخ میدهد که هیچکس نمیتواند آنها را پیشبینی کند. حشرات حتی کنترل کنندهٔ خودِ حشرات نیز هستند. کم شدنِ یک نوع از حشره میتواند به معنای رشدِ افسارگسیختهٔ انواعِ دیگری باشد که حالتِ تهاجمی و تخریبی خواهند داشت؛ و برایِ مقابله با آنها باید سمهایِ بیشتر و قویتری به کار گرفته شود که به نوبهٔ خود مشکل را عمیقتر و دشوارتر میکند.
بهارِ بیپرنده بهاری خاموش است؛ اما بهارِ بیحشره را باید بهاری مُرده دانست.