نهمین سالگرد جنگ در اوکراین

یادداشت زیر توسط جفری ساکس از استادان دانشگاه کلمبیای آمریکا نوشته شده و حاوی برخی از نکات مهم مربوط به تاریخ‌چهٔ شکل‌گیری جنگ در اوکراین است[۱]Sachs, J.D., 2023. The Ninth Anniversary of the Ukraine War. Jeffrey D. Sachs. URL https://www.jeffsachs.org/newspaper-articles/yjae8gc8hp2p293tmt4dlr4z2dpe2s.. یکی از دلایلی که یادداشت ایشان را انتخاب کرده‌ام این است که برخلاف افرادی مانند نورمن فینکلستین که به اردوگاه چپ تعلق دارند (و پیش از این یادداشت مهمی از ایشان دربارهٔ جنگ در اوکراین ترجمه کرده‌ام که توصیه می‌کنم حتماً مطالعه کنید)، ایشان یک اقتصاددان راست‌گرا و معتقد به سیاست‌های نئولیبرالی موسوم به شوک درمانی است. در نتیجه نمی‌شود انتقاد ایشان از «دروغ‌ها و سکوت‌های» آمریکا‌یی‌ها و اروپایی‌ها در قبال جنگ اوکراین را به بهانهٔ این که ایشان فرضاً یک چپ ضد سرمایه‌داری یا ضدآمریکایی است نادیده گرفت.

نهمین سالگرد جنگ در اوکراین

برخلاف ادعای رسانه‌ها و دولت‌های غربی این اولین سالگرد جنگ در اوکراین نیست. این نهمین سالگرد جنگ است. و این نکتهٔ بسیار مهمی است.

جنگ اوکراین با سرنگونی خشونت‌بار رئیس‌جمهور اوکراین، ویکتور یانوکویچ، در فوریهٔ ۲۰۱۴ آغاز شد. توسط کودتایی که به صورت آشکار و پنهان مورد پشتیبانی دولت ایالات متحدهٔ آمریکا بود. از ۲۰۰۸ به بعد، آمریکا در تلاش برای گسترش ناتو به اوکراین و گرجستان بود. کودتای ۲۰۱۴ نیز به همین قصد انجام شد.

ما باید این تلاش بی‌امان برای گسترش ناتو را در زمینهٔ مناسب آن قرار دهیم. آمریکا و آلمان به صراحت و مکرراً به میخائیل گورباچوف، آخرین رهبر شوروی، قول داده بودند که پس از برچیدن پیمان نظامی ورشو، ناتو حتی «یک اینچ به سمت شرق» گسترش نخواهد یافت. کلِ داستان گسترش ناتو به سمت شرق خلافِ توافق‌های انجام شده بین غرب و شوروی و به دنبال آن دولت روسیه بود.

نومحافظه‌کاران (نئوکان‌ها) ناتو را گسترش دادند چون می‌خواستند روسیه را در منطقهٔ دریای سیاه محاصره کنند—مشابه اهداف بریتانیا و فرانسه در جنگِ کریمه ‌(۵۶-۱۸۵۳). زبیگنیف برژینسکی، استراتژیست آمریکایی، اوکراین را «محور جغرافیایی» اوراسیا نامیده بود. اگر آمریکا می‌توانست روسیه را در منطقهٔ دریای سیاه احاطه کند و اوکراین را وارد اتحاد نظامی با آمریکا کند توانایی روسیه در اعمال قدرت در مدیترانهٔ شرقی، خاور میانه و سطح جهان از بین می‌رفت. دست کم نظریه [برژینسکی] چنین می‌گفت.

طبعاً روسیه این را نه تنها یک تهدید عمومی، بلکه به عنوان تهدیدی مشخص و مرتبط با استقرار تسلیحات پیشرفته در مرزهای خود تلقی کرد. با خروج یک‌جانبهٔ آمریکا از پیمان موشک‌های ضد بالستیک در سال ۲۰۰۲ این تهدیدها تشدید شدند و از دید روسیه به تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی این کشور تبدیل شدند.

یانوکویچ در دوران ریاست‌جمهوری‌اش (۲۰۱۴-۲۰۱۰) سیاست بی‌طرفی نظامی را در پیش گرفته بود. دقیقاً به این دلیل که می‌خواست از جنگ داخلی، یا جنگ نیابتی در اوکراین پرهیز کند. انتخابی که برای اوکراین بسیار عاقلانه و حکیمانه بود، اما بر سر راه تمایل نومحافظه‌کاران آمریکایی برای گسترش ناتو قرار داشت. وقتی که اعتراض‌ها علیه یانوکویچ در اواخر سال ۲۰۱۳ آغاز شد (به خاطر تأخیر او در امضای نقشهٔ راه پیوستن اوکراین به اتحادیهٔ اروپا) آمریکا از فرصت ایجاد شده برای تشدید اعتراضات و تبدیل کردن آن به کودتا استفاده کرد که نتیجهٔ آن سرنگونی یانوکویچ در فوریهٔ ۲۰۱۴ بود.

آمریکا به شکلی بی‌وقفه و پنهانی در اعتراضات دخالت کرد و سعی بر ادامه‌دار شدن آن‌ها نمود. این موضوع حتی پس از ورود شبه‌نظامیان ملی‌گرا و راست‌گرای اوکراینی به صحنه ادامه یافت. یک سازمان‌ مردم‌نهاد آمریکایی مبالغ زیادی صرف تأمین مالیِ اعتراضات و سرنگونی نهایی دولت کرد. منابع مالی این سازمان مردم‌نهاد هیچ‌وقت آشکار نشد.

سه مقام آمریکایی از نزدیک تلاش‌های آمریکا برای سرنگون ساختن یانوکویچ را رهبری می‌کردند: ویکتوریا نولاند از دستیاران وقتِ وزیر امور خارجهٔ آمریکا، جِیک سولیوان مشاور امنیتی جو بایدن (معاون رئیس‌جمهور در دولت اوباما) در آن دوران که در حال حاضر در دولت بایدن مشاور امنیت ملی است، و خود جو بایدن که در آن زمان معاون رئیس‌جمهور بود و در حال حاضر رئیس‌جمهور آمریکاست. در یک مکالمهٔ تلفنی (لو رفته) معروف بین ویکتوریا نولاند و جئوفری پیات سفیر آمریکا در اوکراین‌ مشخص می‌شود که آن‌ها در حال برنامه‌ریزی برای دولتِ بعدی در اوکراین هستند و نمی‌خواهند هیچ فرصتی به اروپایی‌ها برای دخالت کردن در این فرایند بدهند. عبارت صریحی که نولاند دربارهٔ اروپایی‌ها به کار می‌برد در این مکالمهٔ تلفنی ضبط شده است: Fuck the EU. این مکالمهٔ تلفنی لو رفته عمق برنامه‌ریزی بایدن-نولاند-سولیوان را عیان می‌سازد. …

اولیور استون، کارگردان آمریکایی، در سال ۲۰۱۶ مستندی به نام «اوکراین در آتش» ساخت که به ما برای درک دخالت آمریکا در کودتای ۲۰۱۴ کمک می‌کند. من به همهٔ شما توصیه می‌کنم این مستند را تماشا کنید و ببینید که عملیاتِ آمریکایی تغییر رژیم چگونه است. همچنین من به همه توصیه می‌کنم که مطالعاتِ آکادمیکِ تأثیرگذار پروفسور ایوان کاچانوسکی[۲]Prof. Ivan Katchanovski of the University of Ottawa را مطالعه کنند[۳]Katchanovski, I., 2021. The Maidan Massacre in Ukraine: Revelations from Trials and Investigation. https://doi.org/10.2139/ssrn.4048494[۴]Katchanovski, I., 2022. The Russia-Ukraine War and the Maidan in Ukraine. https://doi.org/10.2139/ssrn.4246203. که با سخت‌کوشی بسیار همهٔ شواهد موجود پیرامون «مایدان»[۵]the Maidan را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که بر خلاف ادعاهایی که معمولاً می‌شنویم، خشونت و کشتار توسط نیروهای امنیتی یانوکویچ آغاز نشده، بلکه آغازگر آن رهبران کودتا بوده‌اند که به سمت جمعیت تظاهرکننده شلیک کرده‌اند و از هر دو طرف، یعنی هم نیروهای پلیس و هم تظاهر کننده‌ها، کشته‌اند [تا اعتراضات از کنترل خارج شود.]

این حقایق هنوز توسط آمریکایی‌ها و اروپایی‌های بله‌قربان‌گویِ آمریکا پنهان نگاه شده‌اند. در قلب اروپا کودتایی با سازمان‌دهی آمریکا انجام شد و حتی یکی از رهبران اروپایی جرأت نداشت که حقیقت را بگوید. پس از آن نیز رویدادهای سبعانه‌ای رخ داده‌اند ولی هنوز هیچ‌یک از رهبران اروپا صادقانه از این فکت‌ها نمی‌گویند.

این کودتا آغاز جنگی بود که ۹ سال است ادامه دارد. دولتی خارج از قانون اساسی، راست‌گرا، ضد روس، و شدیداً ملی‌گرا در کیف بر سر کار آمد. بعد از کودتا روسیه به دنبال یک همه‌پرسی سریع، به سرعت شبه‌جزیرهٔ کریمه را بازپس گرفت و جنگ در شرق اوکراین (دونباس) آغاز شد، چرا که روس‌‌تبارهای ارتش اوکراین با دولت کودتا در کیف مخالفت کردند و تغییر جبهه دادند.

ناتو، تقریباً بلافاصله، شروع به تزریق میلیاردها دلار اسلحه به اوکراین نمود و جنگ تشدید یافت. توافق‌نامه‌های صلح مینسک ۱ و مینسک ۲ که در آن‌ها فرانسه و آلمان به صورت توأمان تضمین‌گر بودند در عمل کار نکردند. اول به این دلیل که دولت ملی‌گرای اوکراین از اجرا کردن آن‌ها سر باز زد و دوم به این دلیل که آلمان و فرانسه برای اجرای آن فشاری وارد نکردند—اخیراً آنجلا مرکل این موضوع را تأیید نمود.

در پایان سال ۲۰۲۱، ولادیمیر پوتین، رئيس جمهور روسیه، با صراحت زیاد سه خط قرمز روسیه را اعلام کرد: (۱) توسعهٔ ناتو در اوکراین غیرقابل قبول است؛ (۲) روسیه کریمه را در کنترل خود نگاه خواهد داشت؛ و (۳) جنگ در دونباس باید با اجرای توافق‌نامهٔ مینسک ۲ فرجام یابد. دولت بایدن حاضر نشد بر سر موضوع گسترش ناتو مذاکره کند.

تهاجم روسیه به صورت غم‌انگیز و نادرستی در فوریهٔ ۲۰۲۲ رخ داد؛ هشت سال بعد از کودتا علیه یانوکویچ. آمریکا میلیاردها دلار اسلحه و بودجه در حمایت از اوکراین هزینه کرده و تلاش خود برای گسترش اتحاد نظامی با اوکراین و گرجستان را شدیدتر کرده است. خسارت‌های جانی و مالی این میدان جنگ که مدام شدت یافته وحشتناک هستند.

در مارس ۲۰۲۲ اوکراین اعلام کرد که حاضر است دربارهٔ بی‌طرفی مذاکره کند. به نظر می‌رسید جنگ به پایان خود نزدیک می‌شود. مقامات اوکراینی و روسی و همین‌طور میانجی‌گران ترک مواضع مثبتی بیان کردند. ما از طریق بیانات نخست‌وزیر سابق اسرائیل (نفتالی بنت) حالا می‌دانیم که این آمریکا بود که مذاکرات را متوقف کرد و در عوض ترجیح داد جنگ را تشدید کند تا «روسیه ضعیف شود.»

در سپتامبر ۲۰۲۲ خطوط لولهٔ نورد استریم را منفجر کردند. شواهد زیادی (تا امروز) نشان می‌دهند که عملیات تخریب خطوط لولهٔ نورد استریم تحت رهبری آمریکا انجام شده است. روایت سیمور هرش از این ماجرا کاملاً معتبر به نظر می‌رسد و هیچ‌کدام از نکات اصلی آن تا کنون رد نشده است (اگر چه دولت آمریکا با حرارت زیادی آن را انکار کرده است.) گزارش هرش تیم بایدن-نولاند-سولیوان را به عنوان رهبران اصلی تخریب نورد استریم معرفی می‌کند.

ما در مسیر تشدید این جنگ به سطوح هولناک‌تری هستیم و همزمان دروغ‌ها و سکوت‌‌های اکثر رسانه‌های جریان اصلی در آمریکا و اروپا ادامه دارد. کلِ این روایت که فوریهٔ امسال اولین سالگرد جنگ اوکراین بود نادرست است و دلایل بروز این جنگ و شیوهٔ پایان دادن آن را پنهان می‌سازد. این جنگی است که به واسطهٔ تلاش غیر‌مسئولانهٔ نومحافظه‌کاران برای گسترش ناتو و به دنبال آن مشارکت نومحافظه‌کاران در عملیات تغییر رژیم در ۲۰۱۴ آغاز شد. از آن به بعد نیز شاهد تشدید همه جانبهٔ مرگ، ویرانی و درگیری مسلحانه بوده‌ایم.

این جنگ پیش از آن‌که همهٔ ما را به کام آرماگدونِ اتمی بکشاند باید متوقف شود. من جنبش صلح و تلاش‌های دلاورانه‌اش را می‌ستایم. به ویژه در برابر پروپاگاندا و دروغ‌های بی‌شرمانهٔ دولت آمریکا و سکوت بزدلانهٔ دولت‌های اروپایی که کاملاً مطیع نومحافظه‌کاران آمریکایی هستند.

ما باید حقیقت را بگوییم. هر دو طرف دروغ گفته‌اند، تقلب کرده‌اند و مرتکب خشونت شده‌اند. هر دو طرف باید عقب بکشند. ناتو باید تلاش خود برای گسترش به ناتو و گرجستان را متوقف کند. روسیه باید از اوکراین عقب بکشد. ما باید به خطوط قرمز دو طرف گوش دهیم تا جهان نجات پیدا کند.


  1. Sachs, J.D., 2023. The Ninth Anniversary of the Ukraine War. Jeffrey D. Sachs. URL https://www.jeffsachs.org/newspaper-articles/yjae8gc8hp2p293tmt4dlr4z2dpe2s. 

  2. Prof. Ivan Katchanovski of the University of Ottawa 

  3. Katchanovski, I., 2021. The Maidan Massacre in Ukraine: Revelations from Trials and Investigation. https://doi.org/10.2139/ssrn.4048494 

  4. Katchanovski, I., 2022. The Russia-Ukraine War and the Maidan in Ukraine. https://doi.org/10.2139/ssrn.4246203 

  5. the Maidan 

والت‌دیسنی و استعمار نوین

در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ دولتِ آمریکا با این هدف که دولت سالوادور آلنده[۱]Salvador Allende‌ را تضعیف و ناپایدار کند، بحران اقتصادی تمام و عیاری را در شیلی سازمان‌دهی کرد. آلنده گناه بزرگی مرتکب شده بود. او صنایع مس شیلی را ملی اعلام کرده بود و رویکردی سوسیالیستی داشت. نیکسون، رئیس جمهور وقتِ آمریکا، از سازمان سیا[۲]CIA خواسته بود که کاری کند که «اقتصادِ شیلی جیغ بکشد، مانع از قدرت گرفتن آلنده شود یا او را سرنگون سازد.»[۳]“to make the economy scream [in Chile, to] prevent Allende from coming to power or to unseat him”

برخی بانک‌های مهم آمریکایی وام‌های توسعه به شیلی را متوقف کردند. شرکت‌های آمریکایی از ارسال قطعات اولیهٔ تجهیزات صنعتی به شیلی منع شدند و سازمان سیا اعتصاب گسترده‌ای را بین رانندگان کامیون‌ها سازمان‌دهی کرد. با این حال واردات برخی کالاهای آمریکایی به شیلی ادامه یافت و حتی شدت گرفت: مواد و تجهیزات لازم برای ارتش شیلی که آمریکایی‌ها نفوذ خوبی روی آن داشتند و انواع برنامه‌های تلویزیونی، آگهی‌های بازرگانی و مجله‌های آمریکایی. کتاب‌های کُمیک[۴]comic book از جمله مجموعهٔ کُمیک‌های میکی‌ماوس و دانلدداک[۵]Mickey Mouse and Donald Duck خوانندگان زیادی در شیلی یافتند: بیش از یک میلیون خواننده در کشوری که جمعیتش به ده میلیون نفر نمی‌رسید. در واکنش به همین محبوبیت شدید تولیدات فرهنگی آمریکایی بود که آریل دورفمن[۶]Ariel Dorfman و آرمند ماته‌لارت[۷]Armand Mattelart با نوشتن کتابِ «چگونه دانلدداک بخوانیم»[۸]How to Read Donald Duck کُمیک‌های میکی‌ماوس و دانلدداک را از منظری مارکسیستی نقد کردند و آن‌ها را وسیله‌ای در خدمت ترویج امپریالیسم آمریکایی دانستند. این کتاب محبوبیت فراوانی یافت و علاوه بر فروش زیادی که در آمریکای لاتین کرد به زبان‌های متعددی نیز ترجمه شد. جان برجر[۹]John Berger آن را «کتابِ مرجعِ استعمارزُدایی»[۱۰]handbook of decolonization نامید و امروز نیز از آثار کلاسیک حوزهٔ مطالعات فرهنگی[۱۱]cultural studies به شمار می‌رود. هدفِ نویسندگانْ یافتن انگیزه‌هایی شیطانی در شرکت والت‌دیسنی نبود، بلکه می‌خواستند محصولات آن را از منظری ایدئولوژیک نقد کنند و نشان دهند که تولیدکنندگان این آثار بی‌آن‌که بدانند چه پیام‌هایی را به مخاطبانشان منتقل می‌کنند.

به نظر آن‌ها در شهر خیالی داکبورگ[۱۲]Duckburg—محل زندگی دانلدداک—اثری از طبقهٔ کارگر نیست و ثروتْ ظاهراً توسطِ اشباح تولید می‌شود، نه نیروی کارِ انسان‌ها. علاوه بر این، نوعی نگاه استعماری در داستان‌ها به چشم می‌خورد. تقریباً نیمی از کُمیک‌هایی که توسط نویسندگان بررسی شده بودند حاوی رویارویی با وحشی‌هایی شریف—مردم بومی مناطق دوردست—بودند. میکی و یارانش پس از ورود به سرزمینِ آن‌ها، ضمن فراری دادن شیادانِ اروپایی در قبیلهٔ بومیان محبوب می‌شوند و منصب می‌گیرند. در عوض میکی به آن‌ها پاداش می‌دهد: «شما آزاد هستید که کالاهای‌تان را در بازارهای خارج عرضه کنید.» این طور به نظر می‌رسد که روی‌کرد میکی شباهت زیادی به سیاست خارجهٔ آمریکا در دهه‌های بعد از جنگ جهانی دوم دارد؛ سیاستی که هدفش بهره‌برداری از افول قدرت‌های اروپایی از طریق تشویق بازارهایِ آزادِ جهانی زیر سلطهٔ آمریکا بود. در یکی از کُمیک‌ها، انقلابیونی شبیهِ فیدل کاسترو[۱۳]Fidel Castro قهرمانان داستان را به گروگان می‌گیرند و دانلد آرزو می‌کند که ای کاش «نیروی دریاییِ آمریکا، همان نیروی خوبِ قدیمی، نشانهٔ قانون و نظم» آن‌ها را نجات دهد. درون‌مایهٔ تحلیلی این روایت آشکار است: هدفِ رفتار نیک‌خواهانهٔ دانلد—این اردکِ سفیدپوستِ آمریکایی—با دوستانِ جهانِ سومی‌اش این است که آن‌ها را متقاعد کند که همهٔ سفیدپوستان شرور نیستند.

امروز که بیش از چهار دهه از آن روزها گذشته می‌توانیم منصفانه بگوییم که شاید نویسندگان می‌توانستند اندکی در نقد خود از میکی‌ماوس و دانلدداک جانب اعتدال را نگاه دارند. در همین کُمیک‌ها می‌توان برخی نشانه‌های انتقادی را نسبت به نظام سرمایه‌داری مشاهده کرد. عمو اسکروج[۱۴]Uncle Scrooge که ظاهراً خصوصیت‌های یک سرمایه‌دار و کارآفرین موفق را دارد انسان خوشبختی نیست و تنها و مُضحک می‌نماید. او به این نکته معترف است که اگر چه پول دارد اما «شادی از آن فقراست» که بیشتر به جمله‌ای مارکسیستی می‌ماند تا پروپاگاندایی امپریالیستی. به سختی می‌توان نگاهِ طنزآمیزِ صحنه‌ای که در آن عمو اسکروج با تانکی با پرچمی از جنسِ دلار به کشوری حمله می‌کند را نادیده گرفت. این در حالی است که دانلد قربانی نیروهای بازار است، مدام از کارش اخراج می‌شود و برای پرداخت اقساط تلویزیونش پی قبض‌ِ حقوقی‌اش می‌دود. در تحلیل نهایی، انتقاد نیازمند سخاوت است؛ اما در دورانی که «چگونه دانلدداک بخوانیم» منتشر شد دلایل اندکی برای سخاوت‌مندی وجود داشت. در سپتامبر ۱۹۷۳ آلنده در پی کودتای نظامی مورد پشتیبانی سازمان سیا کشته شد و نویسندگان کتاب فراری و تبعید شدند. دورفمن سوزاندنِ برخی کتاب‌های نامطلوب—از جمله کتابِ خودش—توسط سربازان را از طریق تلویزیون تماشا کرد. چاپ سوم کتابِ او توسط نیروی دریایی شیلی به دریا ریخته شد، تاکتیکی که برای از بین بردنِ جسدِ معترضان به قتل رسیده توسط سرویس‌های امنیتی دیکتاتوری نظامی نیز به کار گرفته می‌شد. کتابِ دورفمن و ماته‌لارت با دغدغه‌های آکادمیک نوشته نشده بود، بلکه هدفش افشای حقیقت دربارهٔ یک محصول شاخصِ فرهنگی بود و در عین حال می‌خواست ارادهٔ مردم آمریکای لاتین و سایر کشورهای جهان سوم را تقویت کند و کاری کند تا از تصویری که امپراطور می‌خواست از خود داشته باشند رهایی یابند.

از ۱۹۷۳ تا امروز چیزهای بسیاری عوض شده است. اما امروز که موج‌های راست‌گرایی افراطی در حال در نوردیدن بسیاری نقاط جهان از جمله آمریکای شمالی، آمریکای لاتین و اروپا هستند، بازگشت به کتابِ «چگونه دانلدداک بخوانیم» به ما نشان می‌دهد که چه چیزهایی هنوز عوض نشده‌اند.

* این مطلب عمدتاً برگرفته از جُستار «اگر شبیهِ اردک باشد» است.[۱۵]Koshy, Y., 2018. If It Looks Like a Duck. The Baffler.


  1. Salvador Allende 

  2. CIA 

  3. “to make the economy scream [in Chile, to] prevent Allende from coming to power or to unseat him” 

  4. comic book 

  5. Mickey Mouse and Donald Duck 

  6. Ariel Dorfman 

  7. Armand Mattelart 

  8. How to Read Donald Duck 

  9. John Berger 

  10. handbook of decolonization 

  11. cultural studies 

  12. Duckburg 

  13. Fidel Castro 

  14. Uncle Scrooge 

  15. Koshy, Y., 2018. If It Looks Like a Duck. The Baffler.