روایت اولین معجزهٔ عیسی در انجیل (یوحنا، ۲) چنین آمده است:
روز سوم، در قانای جلیل عروسی بر پا بود و مادر عیسی در آنجا حضور داشت. عیسی و شاگردان نیز به عروسی دعوت شده بودند. شرابِ عروسی تمام شده بود و دیگر شراب نداشتند. مادر عیسی به او گفت: «اینان دیگر شراب ندارند.» عیسی گفت: «از من چه میخواهی ای بانو؟ ساعتِ من هنوز فرا نرسیده است.» مادر به خادمان گفت: هر چه به شما میگوید انجام دهید.» باری آنجا شش خمرهٔ سنگی برای تطهیر یهودیان وجود داشت که هر کدام دو یا سه پیمانه آب میگرفت[آ]دو یا سه کیل، یا به یونانی مِتریتِس، که واحد حجم حدوداً معادل ۴۰ لیتر است.. عیسی به خادمان گفت: «خمرهها را از آب پر کنید.» پس آنها را لبالب پر کردند. سپس عیسی گفت: «اینک کمی از آن را نزد بزرگ مجلس ببرید.» و آنها چنین کردند. بزرگ مجلس آبی را که شراب گشته بود چشید. او نمیدانست آن را از کجا آوردهاند، اگر چه خادمان که آب را از چاه کشیده بودند، میدانستند. بزرگ مجلس داماد را فرا خواند و به او گفت: «همه نخست با شرابِ ناب پذیرایی میکنند و چون میهمانان مست شدند، شراب ارزانتر را میآورند. تو شرابِ ناب را تا این دم نگاه داشتهای!»
مردمی که در نزدیکی دریاچهٔ جَلیل[۱]Lake of Gennesaret زندگی میکردند بسیار فقیر بودند. آنقدر فقیر که حتی در مجلسِ عروسی نیز به اندازهٔ کافی شراب نداشتند. مریم عیسی را برای چارهجویی فرا میخواند. عیسی تعجب میکند و به او یادآوری میکند که «ساعت من هنوز فرا نرسیده است.»
مریم میداند که عیسی برای ایثاری به مراتب بزرگتر آمده است، اما در عین حال میداند که او قلبش برای پذیرفتن شادی ساده و بیپیرایهٔ این مردمان سادهدل گشاده است. بنابراین به او میگوید که باید کاری کرد. اینجا خبری از اندوه نیست، هر چه هست شادی است. عیسی در جشنِ شادی شرکت کرده و نخستین معجزهاش نیز شادی است. شراب ناب برای همه. بزم شادی ادامه دارد و این برکت بیپایان است. شاد باشید و از این شراب بنوشید؛ شرابِ خوشنودیها و سعادتهای بزرگ. «همه دعوتید، کافی است به اندازهٔ یک پیاز کوچکِ احسان کرده باشید!»
داستایوسفکی در کتاب برادران کارامازوف از زبان پدر زوسیما میگوید که «هر کس آدمها را دوست دارد، شادی آن ها را هم دوست میدارد.» یکی از نکات برجستهٔ اندیشهٔ داستایوسفکی دقیقاً همین نکته است که «بدون شادی زندگی نخواهد بود» و اینکه «هر چه حقیقی و خوب باشد، همیشه سرشار از فیض و بخشندگی است.»[ب]اقتباس آزاد از رُمان برادران کارامازوف، بخش سوم، کتاب هفتم، عروسی در قانا.
Lake of Gennesaret ↩