بیماریافروزی[۱]desease mongering به معنای گسترش سودجویانهٔ مرزهای تعریفشدهٔ بیماریها در جامعه است. هدف بیماریافروزی گسترش بازار خدمات درمانی از طریقِ ترغیب بخش بیشتری از جامعه به استفادهٔ بیشتر از آنهاست. شرکتهای داروسازی[۲]pharmaceutical companies، پزشکان و طیف گستردهای از ارائه دهندگان خدمات درمانی از بیماریافروزی سود میبرند. مبلغان بیماریافروزی معمولاً خود را بیماریافروز نمیدانند، چرا که منطق بیماریافروزی معمولاً به صورت معیارها و شاخصهای حرفهای، تخصصی و دارای پشتوانهٔ علمی به آنها معرفی میشود. متقاعد کردن افراد سالم به اینکه دچار نوعی بیماری هستند بسیار سودآور است. شرکتهای بزرگ داروسازی فعالانه در تلاش برای تعریف بیماریهای جدید یا بازتعریف بیماریهای موجود هستند و آنها را به خدماتدهندگان و خدماتگیرندگان معرفی میکنند.
آغاز بیماریافروزی به اواخر قرن نوزدهم و اختراع «لیسترین»[۳]Listerine باز میگردد. در آن زمان از لیسترین برای ضدعفونی در جراحی استفاده میشد، اما از سال ۱۸۹۵ به بعد مخترعانش آن را به عنوان داروی دهانی به دندانپزشکان معرفی کردند. در سال ۱۹۱۴ لیسترین به اولین دارویِ دهانشویهای در آمریکا تبدیل شد که میشد آن را بدونِ نسخهٔ پزشک خریداری نمود، ولی تولید کنندگان آن هنوز نمیدانستند که داروی اختراعیشان درمان چه دردی است. آنها برای فروش بیشتر به یک «بیماری» احتیاج داشتند تا تقاضا برای لیسترین در جامعه ایجاد شود و به این ترتیب یک بیماری برای خودشان دست و پا کردند به نام هالیتوز[۴]halitosis. این نام به واسطهٔ کارزارِ تبلیغاتیِ تولیدکنندگان لیسترین مشهور شد. آنها کاری کردند که بدبوییِ دهان به عنوان بیماری هالیتوز در اذهانِ عمومی جا بیفتد. به مردم میگفتند که این بیماری تأثیرات مخرب زیادی روی روابط عاشقانه، زناشویی و شغلی دارد. به تدریج، مردم آمریکا احساس کردند که از بیماریِ هالیتوز (بویِ بد دهان) رنج میبرند. بوی بد دهان شهرت کشندهای یافت و بیتوجهی به درمان آن میتوانست برای فرد گران تمام شود. ترفندی که آنها به کار بردند این بود: یک اختلالِ جزئی یا وضعیتی معمولی را چنان منفی جلوه دهید که به صورت یک بیماری و اختلالِ غیرقابلِ تحمل جلوه کند که درمان آن اولاً ضروری است و ثانیاً نیازمندِ استفاده از کالاهای دارویی و خدماتِ درمانی است.[۵]Dossey, Dr Larry. 2010. “Creating Disease: Big Pharma and Disease Mongering.” Huffington Post (blog). June 18, 2010. https://www.huffingtonpost.com/dr-larry-dossey/big-pharma-health-care-cr_b_613311.html. ویلیام جیمز[۶]William James، فیلسوف و روانشناسی آمریکایی، به شدت این ترفندهای بیماریافروزانه را نکوهش میکرد و میگفت «باید با مبدعان این آگهیها، بدون هیچ رحمی، به مثابهِ دشمن مردم برخورد کرد.»
لین پهیِر در کتاب خود به نام «بیماریافروزان—چگونه پزشکان، شرکتهای داروسازی و شرکتهای بیمه شما را بیمار جلوه میدهند»[۷]Payer, Lynn. 1994. Disease-Mongers: How Doctors, Drug Companies, and Insurers Are Making You Feel Sick. New York: Wiley. چند روش مرسوم بیماریافروزی را معرفی میکند:
-
یک کارکرد معمولی بدن را در نظر بگیرید و طوری وانمود کنید که مشکلی در آن وجود دارد که نیازمند درمان است.
-
رنجی که ضرورتاً وجود ندارد را تشریح کنید.
-
بخش بزرگی از جمعیت جامعه را به عنوان کسانی معرفی کنید که محتملاً از «بیماری» مورد نظرتان رنج میبرند.
-
شرایطی را تعریف کنید که به صورت «بیماری کمبود»[۸]deficiency disease یا «بیماری عدم توازن هورمونی»[۹]disease of hormonal imbalance جلوه کند.
-
پزشکانی را اجیر کنید تا پیامی معین دربارهٔ بیماری مورد نظرتان را تکرار و ترویج کنند.
-
به کمک استفادهٔ گزینشی از آمارها دربارهٔ مزایای درمان مورد نظرتان اغراق کنید.
-
درمان مورد نظرتان را بیخطر جلوه دهید.
-
یک نشانهٔ معمولی که به هر دلیلی میتواند به وجود آمده باشد را در نظر بگیرید و طوری دربارهاش حرف بزنید که اینطور به نظر برسد که نشانهٔ یک بیماری جدی است.
بیماریافروزی یا تولیدِ مصنوعی بیماری تا به امروز نیز ادامه یافته و به واسطهٔ آن میزان شیوعِ بسیاری از بیماریها یا اختلالات جزئی نسبت به نُرمهای از پیشتعیینشدهٔ سلامتی آنچنان بزرگنمایی میشود که تقریباً به صورتِ بیماریهای همهگیر در جامعه جا میافتند. در این میان میتوان به اختلالِ نعوظ[۱۰]erectile dysfunction، اختلالاتِ جنسی در زنان[۱۱]female sexual dysfunction، اختلالِ دوقطبی[۱۲]bipolar disorder یعنی تغییراتِ شدیدِ خلقی بینِ شیدایی و افسردگی، اختلال کمتوجّهی-بیشفعالی[۱۳]attention deficit hyperactivity disorder, known as ADHD، سندرم پای بیقرار[۱۴]restless legs syndrome که نوعی اختلالِ خواب است، پوکیِ استخوان[۱۵]osteoporosis، کمروییِ اجتماعی[۱۶]social shyness, also called social anxiety disorder and social phobia، سندرم رودهٔ تحریکپذیر[۱۷]irritable bowel syndrome و ریزشِ مو[۱۸]balding اشاره کرد که از بارزترین نمونههای بیماریافروزی هستند.[۱۹]Dossey, Dr Larry. 2010. “Creating Disease: Big Pharma and Disease Mongering.” Huffington Post (blog). June 18, 2010. https://www.huffingtonpost.com/dr-larry-dossey/big-pharma-health-care-cr_b_613311.html. این درست که اینها در مواقعی واقعاً در سطحِ بیمارکنندهای رخ میدهند، اما به واسطهٔ فعالیتهای بیوقفهٔ بیماریافروزان شدت و میزانِ شیوعِ آنها با مقاصدِ مشخصِ تجاری و به طورِ سازمانیافته بزرگنمایی شده است. بنابراین از نظرگاه اجتماعی میتوان آنها را بیماریهایی دروغین نامید.
desease mongering ↩
pharmaceutical companies ↩
Listerine ↩
halitosis ↩
Dossey, Dr Larry. 2010. “Creating Disease: Big Pharma and Disease Mongering.” Huffington Post (blog). June 18, 2010. https://www.huffingtonpost.com/dr-larry-dossey/big-pharma-health-care-cr_b_613311.html. ↩
William James ↩
Payer, Lynn. 1994. Disease-Mongers: How Doctors, Drug Companies, and Insurers Are Making You Feel Sick. New York: Wiley. ↩
deficiency disease ↩
disease of hormonal imbalance ↩
erectile dysfunction ↩
female sexual dysfunction ↩
bipolar disorder ↩
attention deficit hyperactivity disorder, known as ADHD ↩
restless legs syndrome ↩
osteoporosis ↩
social shyness, also called social anxiety disorder and social phobia ↩
irritable bowel syndrome ↩
balding ↩
Dossey, Dr Larry. 2010. “Creating Disease: Big Pharma and Disease Mongering.” Huffington Post (blog). June 18, 2010. https://www.huffingtonpost.com/dr-larry-dossey/big-pharma-health-care-cr_b_613311.html. ↩
1 Comment